تأثیری که کارگزاران در جامعه میگذارند تنها از مسیر دستورات و بخشنامههایشان نیست، بلکه نوع سلوک کارگزاران در جامعه میتواند اثرگذاریهای مهمی در اجتماع داشته باشد. هنگامیکه شخصی بهعنوان مسئول در یک مقام قرار میگیرد نظرات، سخنان و رفتارهایش در عموم مردم اثر میگذارد؛ چراکه بهعنوان یک الگو مورد توجه قرار میگیرد. به عبارتی غالباً مردم موفقیت را در احراز یک مقام عالیرتبه میدانند به همین جهت تلاش میکنند همچون کسانی باشند که اکنون در این مسند قرارگرفتهاند تا بتوانند به این هدف برسند. حتی کسانی که چنین دیدگاهی نیز نداشته باشند، مسئولان را نخبگان و افراد ممتاز جامعه میدانند که به خاطر افکار و اعمالشان مورد توجه رهبری و یا مسئولان دیگر قرارگرفته و بهعنوان مسئول منصوبشدهاند. همین دیدگاه سبب میشود که این افراد الگویی برای عموم مردم قرار گیرند تا با نزدیک شدن به شخصیت چنین افرادی، خود را در حوزه افراد ممتاز جامعه ببینند. گر چه همگان به این خواسته دست پیدا نمیکنند اما تبعیت و الگوگیری از مسئولان آرامآرام در جامعه رواج پیدا میکند. مطالعه تاریخ به وضوح نشان می دهد که همواره با روی کار آمدن حکومتی، نظراتِ مقبول آن حکومت در جامعه رواج پیداکرده و رفتارها بر اساس آن تغییر مییابد. تملق طلبی، فرهنگ خودرأیی، خودکامگی و اتراف از جمله تمایلات کارگزاران است که در نهجالبلاغه از اثر آن بر رفتار نخبگان و عموم مردم سخن گفته شده است. پژوهش حاضر با هدف تحلیل چگونگی این اثرگذاری و ارتباط آن با پیشرفت و یا عدم پیشرفت جامعه به رشته تحریر درآمده است.